چرا شکست بخوریم؟! مگر هدف هر استارتاپ و کسب و کاری موفقیت و درآمد نیست؟ پاسخ مثبت است. شما در هر مرحله از زندگی برای موفقیت و به نتیجه رسیدن تلاش کرده و گام بر می دارید. پس تا انتهای این مقاله همراه من باشید تا توجیه شوید چرا باید در راه اندازی استارتاپ خود شکست بخورید!
بخش اول) دلایل شکست استارتاپها
بنا به اطلاعات موثق یک موسسه تحقیقاتی، استارتاپها در کل جهان با دلایل مشخصی شکست می خوردند. در ادامه، به اختصار برخی از مهم ترین این دلایل را با هم مرور می کنیم:
ساختن محصولی که بازار به آن نیاز ندارد
این یعنی شما محصول و خدمتی عرضه می کنید که از پایه اشتباه است! مراحل تحقیق بازار و تحقیق از مشتری به درستی صورت نگرفته و ایده شما در بازار خریدار ندارد.
عدم وجود نقدینگی
عدم پیش بینی صحیح هزینه های اجرایی، تکیه بیش از حد به درآمدهای احتمالی و عدم برنامه ریزی مناسب برای تزریق سرمایه در زمان لازم از جمله دلایل تعطیلی بسیاری از استارتاپها پیش از به موفقیت رسیدن آنها می باشد.
استخدام افراد ضعیف (نداشتن تیم کارآمد)
هر ایده و کسب و کاری با تکیه به تیم آن موفق می شود نه بکر بودن ایده. پس زمانی که اعضای یک تیم فاقد صلاحیت تجربی و روانی کافی باشند ایده محکوم به شکست خواهد بود.
خروج از رقابت
زود تسلیم شدن و کنار کشیدن پیش از موعد از رقابت نیز یکی از دلایلی است که می تواند استارتاپی را که امکان موفقیت آن بالا است به تعطیلی بکشاند.
مسائل قیمت گذاری
خدمات استارتاپ هر چقدر هم که خوب و ارزشمند باشد باید برای مصرف کننده نهایی از نظر اقتصادی توجیه پذیر و منطقی ارائه شود.
قیمت گذاری محصول از جمله تخصص های مهمی بوده که در برخی کسب و کارها و مراکز تولیدی، نیروی متمرکز بر این بخش نظارت می کند؛ لذا باید شوق درآمد بالا را با افزایش قیمت محصول ارضا نکرده و منطقی تصمیم بگیرید!
محصول ضعیف
هر چقدر هم که ایده و تیم کارآمد باشد آنچه که در اختیار کاربر قرار می گیرد اگر فاقد حداقل استانداردهای فنی و بهینگی باشد سبب فراری دادن کاربر خواهد شد. تصور کنید مغازه ای که دکور نامرتب، بدون نظم و شلوغی داشته باشد که کاربر با دیدن آن نه تنها جنس مورد نظر خود را پیدا نمی کند بلکه وقتی با این چالش مواجه شده و اصطلاحاً در ذوقش خورده می شود به مغازه دیگری مراجعه خواهد نمود
عدم توجه به مدل تجاری
این عامل در استارتاپهای ایرانی بسیار رخ می دهد؛ اینکه مدل کسب و کار مشخص و برنامه هدفمندی برای اجرا و توسعه محصول طراحی نمی شود و صرفاً کار را آغاز کرده و سعی می کنند با توجه به آنچه که پیش می آید مسیر و چشم اندازی برای برای ادامه استارتاپ خود ترسیم کنند.
سایر دلایل شکست استارتاپها را می توانید در اینفوگرافیک زیر مشاهده کنید. در صورتی که در مورد سایر دلایل سوال دارید در بخش نظرات مطرح نمایید.
بخش دوم) اگر تخت خواب ندارید، یکی بسازید!
در ژانویه 208 جو گیبا، برایان چسکی و ناتان بلچرازیک با این ایده که می توان با یک تشک بادی، یک کاناپه و یک تخت اضافی به طور موقت پول درآورد شرکت AirBnB را تاسیس کردند. اما پس از چندی کارشان نگرفت و سرمایه شان را به کلی از دست دادند.
هنگامی که باراک اوباما قرار بود در مجمع ملی حزب دموکرات در شهر دِنوِر در استادیوم هشتاد هزار نفری سخنرانی کند تمام بلیطهای این استادیوم در حالی فروش رفت که هتل های این شهر تنها 27 هزار اتاق داشت و تمام آنها رزرو شده بود.به همین دلیل افراد زیادی به دنبال محلی برای اقامت خود در این شهر بودند.
لذا این مشکل، فرصتی شد تا با استفاده از این سایت، مردم بتوانند در منازل سایر افراد اقامت کنند. بدین ترتیب هنگام برگزاری رویدادهای مشابه، کاربران این سایت افزایش یافت اما در مجموع، استقبال بالایی از آن صورت نگرفت.
در نتیجه این کسب و کار به سود نرسید و تمام پس انداز تیم آن صرف هزینه های سایت شد و هیچ پولی برای آنها باقی نماند!
اما از آنجایی که به آرمانهای خود باور داشتند به جای ماتم و غصه و کنار کشیدن، کوشیدند زمان بیشتری برای کسب و کار خود بخرند تا در آن فرصت، دلایل عدم موفقیت AirBnB را بررسی نمایند.
به دلیل تب و تاب انتخاباتی در آن روزها، موسسان این سایت به فروش غلات صبحانه با شعارهای انتخاباتی روی آوردند تا بتوانند از فروش آنها، چرخ شکسته کسب و کارشان را دوباره بچرخانند.
در این راه طعنه های اطرافیان را به جان خریدند اما در نهایت، از فروش این محصولات 20 هزار دلار درآمد نصیبشان شد! این نقدینگی به آنها امکان داد تا مجدداً روی کسب و کارشان متمرکز شوند تا ضمن افزایش مشتریان خود، آنها را وفادار نگه داشته و به سود قابل توجهی برسند.
این شروع دوباره که با تجربه و کاردانی حاصل از شکست قبلی همراه بود سبب جلب توجه سرمایه گذاران نیز شد و توانستند با جذب سرمایه، این شرکت را با ساختاری مسنجم و مستحکم از نو پایه ریزی کنند. همین امر سبب شد تا این سایت، بزرگترین و پردآمدترین سایت هتلدار جهان شود در حالی که مالک هیچ کدام از اتاقها و هتلهای خود نیست!
پس اگر فکر و آرمانی دارید که آن را دست نیافتنی تصور می کنید این فکر آلوده سبب می شود هر قدمی که بر می دارید به مانع و بن بست ختم شود.
بخش سوم) چرا باید شکست بخوریم؟
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد هدف هیچ فرد و کسب و کاری شکست نیست. در واقع کلیه تلاشها و تصمیم های ما برای موفقیت اتخاذ می شوند اما با این وجود، هیچ شکستی به خودی خود شکست محسوب نمی شود.
به قول آقای مجید حسینی نژاد، کارآفرین موفق سایت علی بابا و جاباما:
شکست وقتی منجر به یادگیری و پیشرفت میشه که بعد از شکست خوردن، دلایل شکست رو مرور و بازنگری کنیم تا یادگیری اتفاق بیوفته.
داستان تمام کارآفرینان و افراد موفق ایران و جهان مملو از شکست است.اما در همین داستانها، دوباره بلند شدنهایی وجود دارد که بر پایه تحلیل اطلاعات و عوامل شکست اتفاق افتاده و نتیجه آن، یک پیروزی بزرگ بوده است.
یک تیم فوتبال را تصور کنید. برای پیروزی وارد میدان می شود اما در نهایت شکست می خورد. مربیان و کادر فنی بلافاصله مسابقه را بازبینی کرده، نقاط ضعف و اشتباهات فنی و تاکتیکی را بررسی کرده و راهکارهای آن را با اعضای تیم تمرین می کنند.
کسب و کارها هم به همین روال هستند؛ اگر 99 درصد استارتاپها شکست می خورد از دل همین آمار، استارتاپهای جدید موفقی عرض اندام خواهند کرد.
نکته اینجاست که در ذهن کارآفرینان جوان استارتاپی، شکست اتفاقی ترسناک است که باید از آن فاصله گرفت. این ترس، جسارت عمل و بلندپروازی آنها را کاهش داده و به تبع آن، قدرت و توان ریسک هم کاهش می یابد.
در مثال فوتبال، وقتی تیم در حال باخت است سرمربی با تعویض بازیکنان و تغییر تاکتیک سعی می کند در زمان باقی مانده نتیجه را عوض کند. این یعنی امید به پیروزی با شناخت مشکلات تیم و استفاده از فرصت باقی مانده.
گاهاً مشاهده کرده اید که در دقایق پایانی فوتبال، دروازه بان هم به خط حمله می آید و تا با ریسک خالی گذاشتن دروازه، احتمال فرار از شکست تیمش را افزایش دهد.
حال اگر شما پیش از پایان 90 دقیقه تسلیم شکست شوید و یا حتی پیش از ورود به زمین، به دلیل نام و قدرت تیم حریف، خود را از پیش باخته بدانید قطعاً موفقیتی در انتظار شما نخواهد بود.
هر استارتاپ در هر مرحله خود با شکستهای متعددی مواجه می شود:
- مدل کسب و کار شما جواب نمی دهد
- تبلیغات شما بازدهی ندارد
- بین اعضای تیم درگیری و اختلاف رخ می دهد
- سایت یا اپلیکیشن شما با مشکلات فنی مواجه می شود
- استارتاپ دچار کمبود نقدینگی می شود
- در جذب مشتری با مشکل مواجه می شوید
- رقیبان قدیم و جدید به مقابله با شما بر می خیزند
- مشکلات قانونی سراغ شما می آیند
- و …
هر کدام از این مثالها یک شکست کامل است اما کدام استارتاپ موفق را می شناسید که این موارد را تجربه نکرده است؟
داستان استارتاپ AirBnB را به خاطر آورید.شکست بدتر از آن هم قابل تصور است؟ پس چرا هم اکنون این سایت جز پردرآمدترین و موفق ترین کسب و کارهای اینترنتی دنیا به شمار می رود؟
یک جمله کلیشه ای وجود دارد که بیان می کند آنچه شما را نکشد، قوی ترتان خواهد کرد. دقیقاً همین شکست ها و ناکامی های کوچک است که تجربه و کاردانی و حتی خلاقیت شما را برای موفق شدن تقویت می کند.
کارآفرینی مانند مسابقه بسکتبال است که در آن، مساوی وجود ندارد. یا برنده خواهید شد یا بازنده. اما مهم این است که:
- با روحیه پیروز شدن وارد میدان مسابقه شوید.
- از قبل، رقیب خود را آنالیز کرده و برای مقابله با آن برنامه داشته باشید.
- تمرین کرده باشید و از تیمی قوی و آماده بهره مند باشید.
- تا آخرین دقیقه بازی با تمام توان به تلاش خود ادامه دهید.
- تا زمانی که مسابقه تمام نشده، اگر در حال شکست هستید تاکتیک خود را عوض کنید.
- برای هر مرحله از کسب و کار خود، برنامه ای آماده داشته باشید(پیش بینی شرایط بحرانی)
- اگر شکست خوردید بدانید مسابقه دیگری هم در راه است که باید با شناسایی مشکلات و ضعف خود، آنها را بر طرف نمایید.
- فراموش نکنید هر شکست، شما را قوی تر از قبل خواهد کرد(چون به مشکلات تیم و کسب و کار خود که از آنها آگاه نبودید واقف خواهید شد).
به همین خاطر است که نباید شکست را تجربه ای تلخ تصور کنید و باید شکست بخورید!